دانلود رمان دو سال خونین
دانلود رمان دو سال خونین,دانلود رمان,دانلود رایگان رمان,دانلود رایگان رمان دو سال خونین,دانلود رمان دو سال خونین برای اندروید,دانلود رمان دو سال خونین برای آیفون,دانلود رمان دو سال خونین برای کامپیوتر
خلاصه رمان دو سال خونین
ما خون آشام هستیم.
اصیل و جاودانه ایم.
قدرتمندیم.
میتونیم بر دنیا حکومت کنیم.
ما قدرت داریم، چیزی که مردم بیشتر از هر چیز دیگری تشنه و نیازمندش هستن.
اینها خوبیهای خون آشام بودن است.
اما بدی خون آشام بودن این است که کل طیبعت با ما دشمن اند.
برای دانلود و دیدن بخشی از رمان به ادامه مطلب بروید
قسمتی از رمان دو سال خونین
ای قلبم بود. از این همه سکوت توی خونم لذت میبردم. قبل از اینکه به خونه برسم، سردرد بدی داشتم که تنها دلیلش نفوذ ذهنی مامانم بود تا ببینه من کجام و چی کار میکنم ولی من زرنگ تر از این حرفا بودم و تمام تمرکزم رو میذاشتم روی ذهنم تا کسی بهش نفوذ نکنه.
توی این ۱۷۰ سال زندگیم کسی جز مامانم جرات نفوذ به ذهنم رونکرده که تا حالا چیزیم دستگیرش نشده.
کساییم که میخواستن نفوذ کنن توی فرصت مناسب فرستادمشون قاطی حوریا. ۱۷۰ سالم بود ولی تو فرم ۲۲ سالگیم مونده بودم و هیچ تغییری نمیکردم فقط سنم زیاد میشد و ظاهرم همونه.
توی همهی طول زندگیم دخترای زیادی دورم بودن. مخصوصا الان که فقط منتظر یه نگاه گذرا هستن.
تنها استفادم از دخترا کنترل ذهنشون و خوردن خونشون بود با اینکه خیلیم اهل استفاده از نفوذ ذهنی نبودم و دوست داشتم قربانی هام رو زجر کش کنم. ولی بعضیاشون خون بدمزه ای داشتن و معلوم نبود که قبلش چی کشیده بودن که منم بعد از کشتنشون تا ۲ ساعت گیج میشدم.
تو دانشگاهم زیاد دور و برم بودن که فکر کنم هفت هشت تایی رو با فرو کردن دندون نیشای تیز و سفیدم توی گردنشون که هر خون خواری ارزوی داشتنشون رو داشت، فرستادم اون دنیا که هر غلطی خواستن همونجا بکنن.
بگذریم از اخلاقم که بدجور روی مخ دخترای دانشگاه بود.
***
روی مبل لم داده بودم و تو فکر شام شبم بودم.
هوف شام نداشتنم بد دردیه ولی اگه من شاهینم که شام امشبم رو توی سه سوت جور میکنم. پاشدم رفتم سمت تلفن خونه.
زنگ زدم به پیتزا فروشی و یه پیتزا با مخلفاتش سفارش دادم که همیشه فقط مخلفات رو میخورم و به چیز دیگه ای توجه نمیکنم.
لباسای بیرونم رو با یه شلوار ورزشی و تیشرت مشکی عوض کردم. منتظر شدم تا شام خوشمزم از راه برسه. بعد از ۲۰ دقیقه صدای زنگ در توی خونه پیچید. با سرعت نور رفتم سراغ درو بازش کردم. یه پسر تقریبا ۲۰ ساله بود.
نه!خوشم اومد.
لینک های دانلود رمان دو سال خونین
-=-==-=-
-=-==-=-
دانلود ePub برای آیفون
نظر فراموش نشه
رمان های مشابه رمان دو سال خونین
-=-=-=-=-
-=-=-=-=-
-=-=-=-=-
سلام به شما
پستهاتون خیلی مفید و کاربردی هستن
لطفا به ما هم سر بزنید اگه مایلید تبادل لینک کنیم حتما خبرم کنید
با سپاس فراوان
**************************