رمانتیک | دانلود رمان

رمانتیک مرجع رمان های یافت نشدنی

رمانتیک | دانلود رمان

رمانتیک مرجع رمان های یافت نشدنی

دانلود رمان,دانلود رایگان رمان,دانلود رمان عاشقانه,دانلود رمان جنایی,دانلود رمان پلیسی,رمان

بایگانی
دانلود رمان آرزویم کن
دانلود رمان آرزویم کن,دانلود رمان,دانلود رایگان رمان,دانلود رایگان رمان آرزویم کن,دانلود رمان آرزویم کن برای اندروید,دانلود رمان آرزویم کن برای آیفون,دانلود رمان آرزویم کن برای کامپیوتر

آرزویم کن

خلاصه رمان آرزویم کن

با صدایِ مهماندار که میگفت واردِ مرزِ ایران شده ایم، شالِ طوسی آبیم را رو سرم کشیدم.
هر چند بی فایده بود؛ چون موهایِ طلایی رنگم که از پشت بافته بود و از جلو یک تکه اش رو صورتم بود، کامل پیدا بود.

برای دانلود و دیدن بخشی از رمان به ادامه مطلب بروید

قسمتی از رمان آرزویم کن

-پس کی میرسیم؟کلافه شدم!
مامان موهایِ هایلایت شده اش را مرتب کرد و گفت:
-چیشد تا دیروز که نمیخواستی بیایی ایران، حالا غر میزنی که چرا نمیرسیم؟
دستهایم را بغل کردم و گفتم:
-حالا که مجبورم کردید، چارهای ندارم!
مامان چپ چپی نگاهم کرد و دوباره خیره مجله مدی که تو دستش بود شد.
بگذارید کمی از خودم بگم.
من آیسو آزادمنش که تو اروپا به دنیا آمدم.
به گفته مامان بیست سال پیش که مامان بابا به هم علاقه مند شدند…
مامانِ بابا که یک زنِ اشراف زاده بوده با این ازدواج مخالفت میکند. چون مامان یک دخترِ تنها بود و گاهی بخاطرِ پول و برایِ نظافت به خانه مامان بزرگ میرفت.
مامان بزرگ مامان را در شأنِ پسر و طایفه اش نمیدانست…تا اینکه بابا بدونِ اطلاع مامان بزرگ مامان را عقد میکند و با ارثیه ای که بابابزرگ برایش میدهد با دوستِ صمیمی اش تو اروپا شرکت میزنند…

لینک های دانلود رمان آرزویم کن

-=-==-=-
دانلود برای اندروید
-=-==-=-
دانلود ePub برای آیفون

نظر فراموش نشه

نظرات  (۱)

این رمان عالیه مرسی 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی